این روزها...
گوش ها عادت کرده اند به لق لقه ی زبانها...
زبان ها... اتومات میگردند در کاسۀ امنِ دهان.
و مغزها... فارغ از نظارت، میپندارند آنچه نیاز است پنداشته شود
و مثَل هایی گرانسنگ... که به بادِ ارزانیه تکرار، وقت و بیوقت خرج میشوند ..تا گفتاری ..تنها نقش بسته باشد در تقابلِ زبانها!
ولی حقیقته این روزها دیگر مصداق سادگی دیروز و صداقت دیروزیان نیست که دو دوتا 4 شود و آسمان همه جا یکرنک باشد.
و اما ماهی قرمزِ تنگِ کوچکِ رها شده ی دیروز در جویِ چرخانِ روزگار...
امروز... اگر به صید آید... شاید کوسه ایی شده باشد درّان و تند کردار. که تازگی امروزش نه از صید امروز که از تغییر مرام اوست.َ
پس همچنان مراقب گلدون اطلسی باش...
که "آب رفته... به جوی بر نخواااهد گشت"
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2