عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مرا ‌عهدیست با شادی, که شادی آن من باشد مرا قولیست با جانان, که جانان جان من باشد

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان in rooozha و آدرس inrooozha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 18
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 10
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 10
:: بازدید ماه : 12
:: بازدید سال : 16
:: بازدید کلی : 1264

RSS

Powered By
loxblog.Com

نشانه ها
چهار شنبه 7 اسفند 1398 ساعت 20:15 | بازدید : 17 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روز ها...

دوروبرمان پررر است از یاوه بافان اصل نما...

پر است از مثنویهای هفتاد منِ متوهم...

درووغ  و  درووووغ و دروغ

ولی...  نشانه ها هیچ گاه دروغ نمیگویند...

اعتماد ها را بکناری بگذارید...  افسار آرزوهای درقفس مانده تان را برکشید..

و مراقب سرکشیهای  ذهن ماجراجویتان باشید...

                               تا

نشانه ها نمایان شوند...

                             تا

ببینید.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شرررم
چهار شنبه 7 اسفند 1398 ساعت 19:56 | بازدید : 13 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها...

زمان زیادی از آن هنگام که یاد گرفتیم شووور هر چیز را در آوریم، میگذرد...

از آن زمان که گند هر چیز را درآوردیم هم میگذرد...

امروز نیاز به واژه ایی در خور حال وخیممان داریم... واژه ایی سیییاااه... بد بو و اسف ناک...

شرررممان باد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چش... چش... دو ابرو..
چهار شنبه 14 فروردين 1398 ساعت 21:46 | بازدید : 38 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها....

هر چه میبینم... نشونی از بی چشم و روییه ما آدماست..

چه زود یادمون میره کیا... چکارایی واسمون کردن و میکنن.

چقققققدر بی وفا شدیم...

انگار یسریا هستن تا تو گرفتاریا  آویزونشون باشیم و تو خوشیا.... تنها بیننده عکسا و استوریامون باشن.

دلم واسه خودمون میسوزه... اون روزیکه بچه هامون بزرگ شدنو مزد کمکاریه امروزمونو میزارن کف دستای از همه جا کوتاهمون...

اون روز دیگه نه بابا و مامانی مونده تا غمخوارمون باشن...

نه داداشی که بهش تکیه کنیم...

ونه خواهری ...

"شعور"  نه به پوله نه بسواد.

 


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
خوردن سوسمار شرف دارد!!!
یک شنبه 17 شهريور 1397 ساعت 23:54 | بازدید : 64 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها حاااله سرزمینمان  هیچ خوب نیست...

 

هر ساعت و هر دقیقه که میگذرد، عده ایی به نابودی نزدیک و نزدیکتر میشوند...

 

بازمانده های کاخ آرزویشان درهم میشکند ... و فرو می افتند در قعر  چاه درماندگی..

 

عده ایی نان در  خون خود فرو میبرند چرا که  عده ایی نان در خون و گوشت  دیگران برده و بیرون هم نمی آورند!.

 

انگار " توحش" دوباره از اعماق وجودمان بیرون جسته...

آری.. "توحش"... همانکه در جنگل قانونه بقاست و در شهر ... نقطه ایی  مقابله تمدن..

 

همان تمدنه نداشته که سالهاست پشتش پنهان بودیم..

 

امروز به کودکانمان چه می آموزیم؟؟

 

که " بخور تا خورده نشوی"؟؟

 

ما که نسل جنگ و ایثار و شهادت بودیم، اینگونه نقاب از صورتمان افتاد... واای به فردای نسل امروز.

 

امروز آنانکه به خوردن " سوسمار " ریشخندشان میکردیم..5ستاره های تمدنمان را به زیر دلارها و دینار هایشان پایین کشیده اند.

 

و ما ...  

 

همچنان  مشغوله خوردن همیم.

 


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
سرمای نگاه ما...
جمعه 29 تير 1397 ساعت 22:51 | بازدید : 52 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها...

گرما دوباره آمده..

اما سردی  نگاه خیلی ازما ، انگار تمام نمیشود

این سرمای لعنتی انگار هیچوقت تمامی ندارد...

چقدر نگاه ها با هم متفاوتند!!

پیرزنی خسته...

پیرمردی تنها..

ونوجوانی که 2 اش حتی به 3 نرسیده..

و ماییکه همیشه رهگذریم...

تنها دمی میگذریم از کنار دنیای تیره و تار آنها...

وحتی ککمان هم نمیگزد که گوشه ایی از سرریزه ریختو پاش روزانه مان، ممکن است  قوت هفته بعضیهایشان باشد...

که تکراریهای زندگیمان.. آرزوهای دووور و دست نیافتنی آنهاست..

و سرما...

هیچ گاه برایشان تمام نمیشود.

چه سرمای زمستان ،

چه سردیه تلخ نگاه ما.

کاش گاهی به گرمای لبخندی مهمانشان کنیم..

کاش


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
کوسه کوچولوی قرمز ما...
دو شنبه 15 خرداد 1396 ساعت 22:31 | بازدید : 45 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها...
گوش ها عادت کرده اند به لق لقه ی زبانها...
زبان ها... اتومات میگردند در کاسۀ امنِ دهان.
و مغزها... فارغ از نظارت، میپندارند  آنچه نیاز است پنداشته شوداخم

 

و مثَل هایی گرانسنگ... که به بادِ ارزانیه تکرار، وقت و بیوقت خرج میشوند ..تا گفتاری ..تنها نقش بسته باشد در تقابلِ زبانها!

ولی حقیقته این روزها دیگر مصداق سادگی دیروز و صداقت دیروزیان نیست که دو دوتا 4 شود و آسمان همه جا یکرنک باشد.

و اما ماهی قرمزِ تنگِ کوچکِ رها شده ی دیروز در جویِ چرخانِ روزگار...
امروز... اگر به صید آید... شاید کوسه ایی شده باشد درّان و تند کردار. که تازگی امروزش نه از صید امروز که از تغییر مرام اوست.َ

 

پس همچنان مراقب گلدون اطلسی باش...

که "آب رفته... به جوی بر نخواااهد گشت"


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
کاسه داغتر از نوشدارو بعد مرگ سهراب!
دو شنبه 4 بهمن 1395 ساعت 2:36 | بازدید : 44 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها...

"همه" متاسفند...متاسفند برای جان های دلاوران از دست رفته...

متاسفند برای آنچه نمیباید میشد اما شد... برای آنان که نمیباید میرفتند و...رفتند...

برای آنان که بااااید میرفتند و..ماندند!!..

برای آنان که کنار نرفتند.. آنان که گرفتند یادگاریه تلخ و زشت از ناگواریه بس شوووم.

آری امروز همه متاسفیم.

اما فردا چه؟؟

فردا وقتی از خاطرمان محو شد ،خاطره نحس 5شنبه شوم پلاسکو...

آنوقت بدنبال کدام سوژه خواهیم رفت و بااز... متاسف از کدام کردارمان خواهیم شد؟

که تاریخ مدااام تکرار کنان مرور میکند حافظه کوتاه و چشمان فرو بسته  بر اکنونمان را...

آآآآآآ ی آآآآدمها... امروز هم کم نیستندآنان که تن به جدال سختی روزگار می خراشند تا ما آسوده و بی محنت بگردیم و بیابیم سوژه ایی برای تاسف بر آنچه گذشت...

این شبها هم همچون هر شب عده میلرزند و میکشانند تن جارو هایشان  را بر آوار برجای مانده از صبح...

این دقایق هم هم چون همیشه عده ایی خواب بر چشم حرام نموده اند تا خواب ناز من و شما برهم نخورد...

وچه بسیارند قهرمانان بی ادعا... امدادگران... رفته گران... سربازان... راه داران...و بسیاری دیگر..

 

کاش همیشه کمی قدر دان باشیم تا گااهی بسیار قدر دان.


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
طفلکی واقعیت!!
جمعه 10 دی 1395 ساعت 22:1 | بازدید : 68 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها... واقعیت ها چققققدر غریب و طفلکی شده اند!!
ما دیگر عادتمان شده آنگونه که راحتیم واقعیات را بپیچانیم ...
دیگر نشانه ها را دنبال و تعبیر نمیکنیم... فقط "آنگونه که راحتیم"، معنا میکنیم...
برای عده ایی ممکنست شب سپید باشد و موز حنایی!
اینگونه که باشد... هرچه در کردار نیک باشی و در در گفتار راستین، مَتاعت را به بد اندیشیِ اندیشه یِ شان کم خَرندو گفتارت را بِدَر و دروازه گوششان روانه سازند.
که اینگونه "هست"...
حرف را مدرک میزند و زَر و زوووور.
دَم از فرهنگ میزنیم و بیشعوری روال کارمان . و به مالهِ  ی  اندیشهِ ی متوهممان، چشم بر کردار بسته ایم.
مبارکمان باشد حیات وحش مدرنهِ ...شهریهِ...تخیلی.




|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
خَر ِ درون
جمعه 19 آذر 1395 ساعت 1:20 | بازدید : 108 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها فشار زندگی که زیاد میشود...

حقوقت را که دیر میدهند...

حَقّت که پایمال میشود...

خَرِ درونت افسار پاره میکند... حسادت از وجودت شعله میکشد..

میشوی یک "بیشعور" کامل...

بیشعور که بشوی..،دوست دشمن میشود و یار رغیب میشود و دنیا طویله ایی که جفتک زنان و  نعره کشان کوس وااا ادبا سر میدهی و تاسف میخوری بر آینه های کردارت...

آنوقت است که پالانها رنگ در رنگ هم که بیایند، آسمان اگر سر در سجده خاک زمین نهد... تا افسار درونت را نکشی...

خر همان "خر" است.



:: برچسب‌ها: خَرِ درون ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
دنیای غم آلودم آرزوست
جمعه 28 آبان 1395 ساعت 23:6 | بازدید : 148 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها همه غم آلودند...
از غم که بنویسی، بیشتر دیده میشوی... بیشتر لایک میخوری.
کلاست بالاتر میرود.. میشوی همرنگِ دیگران.
خب که چی؟؟
همین دیگرانه غم آلوده با کلاس.. بیرون از دنیای آراامه مجازی... تنها به ثانیه ایی قوورتت میدهند!
گوشی بدستانه آماده... منتظرند تا لغزشت را پله ی نردبانشان کنند و از گل آلوده هنگامه ات ماهیه مراد بگیرند.
نه!!
مرا نه همرنگیه بدرنگانِ زمانه آرزوست و نه لایک خوریه طمعگرانه مُراد.
پس بتاب ای آفتاب خوش خط وخال پاییزی..
مرا همراهیه اندکانه خوشرنگان شادمنش آرزوست.



:: برچسب‌ها: شاد بودن ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
بی تو
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت 17:2 | بازدید : 149 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

 این روزها...
غمگینم... نه!! تنها غمگین نیستم، دااااغونم
داغ نبودنت... خاطرات شیرین بودنت...  و لحظه تلللللخ رفتنت ، همه و همه قلبم را میفشارد
باور نمیکردم اییینقددددر وابسته بودنت باشم!!
ای کاش همیشه اینقدر " زود " دیر نمیشد
با آمدنت زندگیمان را سرشار از شادی نمودی  و با رفتنت...
شادی دلمان را خشکاندی.
ای کاش... ای کاش  جدایی هرگز آفریده نمیشد
بدرود دوست کوچولو و با نمک من...
بدرود پسر بابا...
 " همیشه"... "همیشه"... دوستت خواهم داشت.
95.7.9
یادانه فراغی جانکاه.



|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
4 جهت اصلی
چهار شنبه 3 شهريور 1395 ساعت 15:57 | بازدید : 146 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها... عادتمان شده ، دور هم بنشینیمو  گل بگوییم و گل بشنویمو "برچسب "بزنیم به دیگرانیکه اتفاقی ،سپیدی خاطرشان را مکدر نموده.

فلان ورزشکار مسابقشو باخت---» حتما تمرین نداشته!
فلانی از شوهرش جدا شده ----» حتما یارو معتاد بوده!
اون یکی رتبه کنکورش زیاد شد---» معلومه دیگه درس نخونده!

توی هر اتفاقی که اطرافمون میوفته علل زیادی دخیله که برسی اون علل، لازمش اینه که از زاویه های مختلفی بهش نگاه کنیم.

برای اینکه درست قضاوت کنیم لازمه ابتدا چنتا سوال از خودمون بپرسیم:
1- این اتفاق بما مربوط میشه؟
2- درک درستی از وضعیت میتونیم داشته باشیم و همه جوانبو ذر نظر بگیریم؟
3- کاملا بیطرف هستیم؟

حالا اول خودتو بذار جای طرف و فرض کن دقیقا تو همون شرایطی...
بعد خودتو بذار جای طرف مخالف و باز تو همون شرایط باش..
بعد حالتهای مختلفو در نظر بگیر...
حالا جمع بندی کن...
اگه درست این مراحلو انجام بدی و منصف باشی...  با یه درصد بالا میبینیکه  نمیتونی شرایطو اونجوری که واقعا هست درک کنی.
پس...
برچسباتو بریز دور...
دور حرفای خاله زنکیو  خاله زنکای اطرافتم یه سیم خار دار بکشو برقم بهش وصل کن...
سرتم تو کار خودت باشه.
آخه تو اگه تو هر چیزی نظر ندی... بقیه فک میکنن لالی؟؟؟؟



|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
عادت به دوتا شدن
چهار شنبه 27 مرداد 1395 ساعت 15:10 | بازدید : 108 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روز ها انگار ازدواج هم تبدیل شده به عادت!!
ازدواج میکنیم چون " همه ازدواج میکنن" - " سنمون داره میگذره" _ چون "بالاخره باید ازدواج کرد دیگه" و هزاران دلیل چرند و بی فکر که به زبون میاریم.
نتیجشم این میشه که یه درصد بالایی بعد یه مدت نچندان طولانی، زندگانیشون تبدیل میشه به زندمانی و یسری طلاق و یدرصد خیلی جزیی زندگیو ادامه میدن که دوسدارن.
از قدیما که زن با پیراهن سپید عروسی میرفت خونه بخت و با....... تا امروز که تاتقی به توقی میخوره قهرو  خونه بابا و جدایی انگار ماها هیچوقت بلد نبودیم چجوری مشترک زندگی کنیم!
اصن از بچگی کار گروهی ، یاااد، نگرفتیم...
یادمون دادن فقط برد و باخت مهمه... اگه بردی خوبی... اگه باختی خااااک بر سرت!  ضعیفی.. ترسویی...
این میشه که تو صحنه زندگی مشترک همسرمونم رقیب میبینیم و همه سعیمون میشه کم نیووردن و برنده شدن..
رفیییق اینجا اگه همسرت ببازه توهم زندگیتو میبازی... 
بریز دور هر چی که راجب بردن یاد گرفتی...
اینجا با برد رفیقته که تو هم برنده ایی... اینجا انگار پاتو بستی به پاش... یا هر دو یا هیچکدوم.
پس برگردیم به نقطه شروع رفاقت.


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
سیاست در رفاقت
سه شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 23:9 | بازدید : 1607 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

رفاقت...
شاید خودش معنی مستقیمه صداقت نده، اما یه رکن اصلیش "قطعا" صداقت هسسست.

فکن... میشه رفیقت باهات صادق نباشه؟؟
اصن اسم اون ارتباط "رفاقته؟؟
یسری هستن تو رفاقت سیاست میزنن.. ینی بجای اینکه رُک و ساده حرفشونو بزنن ،یچیزای دیگه رو واسطه میکنن تا به هدفشون برسن.
مثلا حال نمیکنه با یه جمعی باشه... کارشو بهونه میکنه.. کاءناتم که انگار بیکار نشسته تا تو اینجور موارد اینارو ضایع کنه 
آخه رفیییق بقیه هم شعور دارن.. میفهمن داری میپیچونی... نتیجش تو کوتاه مدت میشه بی اعتمادیو ...تو مدت بیشتر "کات".
ساده... بدون تعارف... منطقی.
دوست خوب کم پیدا میشه و به همین سادگی هم گم میشه.
مواظبش بااش



:: برچسب‌ها: دوستی ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
از ماست که بر ماست
شنبه 16 مرداد 1395 ساعت 16:17 | بازدید : 488 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها خیییلیا از زمین و زمان خستن...
انگار کسی نمیخواد باور کنه که اونا دیگه اون دختر کوچولو یا پسر کوچولوی چند سال پیش نیستن!
از پدر مادر گرفته تا دایی و عمه نسبت بهشون احساس بزرگتری میکنن و انگاار اگه این حسشونو با یکی دوتا کنایه و نصیحت نشون ندن روزشون روووز،.. نمیشه.
حتی بعضی وقتا داداش  و خواهر کوچیکم خودشونو مثه خاک انداز میندازن جلو و میشن کاسه داغتر از آش..

یکی از قوانین همیشه برقرار آفرینش  قانون علیته..
 ینی هر چیزی یه علتی داره و همیشه "معلول ثابت نتیجه علت ثابته".
تو بحث ما، 
اگه واسه بقیه بچه ایی ینی هنوز بزرگ شدنتو بهشون اثبات نکردی..
تا تغییری به خودت ندی "هیییچی" دورو برت تغییر نمیکنه و اینو بدون وظیفه توست که خودتو اثبات کنی
 "مکتوب"



:: برچسب‌ها: اثبات خود , ازماست که بر ماست , قانون علیت , تغییر ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تصمیم گیری غیر هندی!
سه شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 21:39 | بازدید : 103 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

تو روند طبیعی زندگانی..، لحظاتی هستند که ناگزیر از تصمیم گیری میشیم.
تصمیماتی کاملا شخصی.. یا تصمیماتی که تبعاتش ممکنه جمعی باشه... ساده یا دشوار.
از تصمیم برای انتخاب غذا گرفته تا انتخاب شریک زندگی...
گاهی انتخاب سادست، مثل ته دیگ سیب زمینی یا نونلبخند
گاهی پیچیدست، مثه نوع برخورد با یه سو تفاهم.
یوقتاییم "واقعا" سخته.

اما راه کاریکه همیشه میتونه کمک بزرگی بهمون بکنه و من اسمشو روش "2 شاخه ایی "گذاشتم با حذف عوامل فرعی و کم اهمیت تر ، فرایند تصمیم گیری رو سرعت میبخشه .


مثلا: ادامه تحصیل یا کار؟
در این روش همیشه 2 انتخاب  اصلی داریم...
1-درس  2- کار
برای درس 2انتخاب کلی داریم ..1- امکانش هست 2- " نیست .
اگر هست باز 2 انتخاب ..1- بدردمون میخوره 2- " نمیخوره.
 برای کار هم همینطور
و الی آخر.. هر کجای نمودار به انتخاب اول جواب منفی دادیم قضیه منحل میشه..
با این روش البته در صورتیکه شاخه هامون و درست انتخاب کنیم خیلی زود به سوالای اصلی میرسیم که جوابشون راه درست رو مشخص میکنه
چقدر زیادند مسایل بی ارزشی که پرداختن بهشون هم وقتمونو میگیره هم حواسمونو از اهداف اصلی پرت میکنه هم گاها تبعاتی بدنبال داره که...!!اخم



:: برچسب‌ها: روش 2 شاخه ای , چگونه تصمیم درست بگیریم , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
حس غریب
سه شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 2:18 | بازدید : 110 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

حسه غریبیست حسه از دست دادن داشته هایمان...

نه آنهایی که میخریم و میفروشند...

تنها آنهاییکه بدست می آوریم..

وبیشتر از همه آنهاییکه عاشقانه دوستشان داریم.

زمانه بد زمانه ایست..

از ابتدا چونین بوده و انگار تا انتها نیز چونین خواهد ماند..

نامردو بی وفا..

ومن..

هر روز عاشقتر از پیش و هر شب لبریز از ترس.

حسه غریبیست...

 



|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
این روزها
یک شنبه 3 مرداد 1395 ساعت 16:31 | بازدید : 99 | نوشته ‌شده به دست mojtaba | ( نظرات )

این روزها...
حال و هوای زندگی ما پر شده از سکون و کندی و بی حرکتی...
لب تاپ... کامپیوتر... مبایلم که حالا کاملا شده یکی از اعضای بدنمونچشمک
یادش بخیر..
قدیما تا یخورده وقت گیر می آوردیم.. 4 تا آجر . یه توپ پلاستیکی 2 جلده و  یه گل کوچیک مششششت.
 تو دور همیا گل یا پوچ میزدیمو تو تنهاییا خاطرات مینوشتیم.
اما حالا جای همشو تلگرام گرفته و اینستا.
این روزها هوام دیگه اون هوای دورهم بودن نیس انگاراخم


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد